من یک مادر هستم

اینطوری بود که تصمیم گرفتم برای تو وبلاگ بسازم

1393/7/1 18:7
نویسنده : مامان کبری
76 بازدید
اشتراک گذاری

ما سی سال اختلاف سن داریم

و این یعنی یک اختلاف نسل فاحش

***

شده یک وقت هایی به زبانت نیاید که رودر رو  به کسی بگویی عزیزم. یا فدات بشم یا بوس بوس…

بعد وقتی اس ام اس می زنی یا ایمیل می دهی سر و ته آن همین جمله هایی است که از گفتنش خجالت می کشی؟!

انگار راحت تری که بعضی کلمات و جمله ها را بنویسی تا اینکه ادایشان کنی.

یا  مثلا حرفها و درد دل هایی هست که فقط می شود نوشت نه اینکه گفت، نمونه آن اولین نامه ای بود که من در یکی از تولدهای پدرت برایت نوشتم 

یک جور عذرخواهی بود از رفتارهای غلطم اما حتی یک کلمه اش را نمی توانستم به زبان آورم...خجالت

حالا می خواهم بگویم احتمالا به خاطر تفاوت نسل هایمان با هم، و اینکه این تفاوت ها روز به روز بیشتر می شود، این وبلاگ را برای تو ساختم اصلا هر مادری و هر پدری باید یک وبلاگ داشته باشد. برای فرزندش.

و یک جورهایی حرفهایش را این جوری به او برساند.

شاید تو که جزء نسل آینده ای اصلا حوصله ی هیچ نصیحت و حرفی را نداشته باشی. شاید من  یا پدر نتوانیم خیلی چیزها را به تو بگوییم

شاید آنقدر فاصله بین ما و تو باشد که دیگر مجالی برای گفتن و شنیدن نداشته باشیم یا باشی.

این وبلاگ  آن روز است که کارساز خواهند بود.

آن روز که در وبگردی هایت سرچ کنی «مامان کبری»، بعد برسی به این وبلاگ و همه حرفهای نگفته من و پدر را بخوانی ...

آنوقت شاید ارگ پست های دوره جنینی ات را بخوانی و از سختی های  تولدت، استرس ها و ماجراهایش آگاه شوی فاصله ات را با ما پر کنی...

شاید وقتی بخوانی که پدر برای تامین من و تو تا دیر وقت کار می کند و وقتی روی تخت دراز می کشد به دقیقه نمی رسد که از فرط خستگی خوابش می برد بیشتر دوستش داشته باشی و قدر دان زحماتش باشی.

شاید وقتی بخوانی که در زمان جنینی تو چقدر شب ها بیدار شدم و باز به زحمت خوابیدم از من هم ممنون باشی...

خلاصه امیدوارم یک روز تو هم این وبلاگ را ببینی و با خواندن آن کمی خودت را به ما نزدیک تر کنی...

دخترم الان سی هفته از زندگی جنینی تو می گذرد فقط ده یا نه  هفته از آن مانده

دل هر دوی ما بابا و مامان برای دیدنت لک زده

زهرای من آرام باش و با آرامش و سلامت به این دنیا قدم بگذار...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

فروشگاه دایانا
1 مهر 93 18:41
سی سال زیاده ولی بستگی به کودک درونتون داره که چند ساله باشه و چه قدر بهش اجازه بدید که مدیریت کارها رو به عهده بگیره. به سلامتی انشالله. وبلاگ امکان خوبیه که زمان ما وجود نداشت. موفق و سربلند باشید ----------------------- بله حق با شماست هم اختلاف سی ساله و هم مزیت وجود وبلاگ در دوره ما
مامان آیهان
1 مهر 93 18:50
مامانی انشالله نی نی خوشکلت صحیح وسالم به دنیا بیاد ---------- ممنون انشالا