من یک مادر هستم

برای تو می نویسم دخترم...

1393/7/21 11:40
نویسنده : مامان کبری
415 بازدید
اشتراک گذاری

برای تو می نویسم دخترم ...

برای دختری که هنوز موجود نیست.. یعنی هست اما در زمین نیست در آسمان هاست...

برای تو که الان داری از درون من دنیا را می بینی... می شنوی، احساس می کنی و ...

می نویسم برای پوست سفیدت... چشمان سیاهت... ابروان کمندت ... گیسوان بلندت... قد سرو گونه ات... چال لبخندت و ... نمی دانی چقدر دوست دارم که زیبا باشی

آری دلم غنج می رود که زیبا باشی...اما نه آنقدر که تو را و مرا و پدرت را به دردسر بیاندازد...

دوست دارم دوستم داشته باشی و مثل همین حالا که زندگی ات سخت  به زندگی ام پیوند خورده و ابسته شده تا ابد وابسته ام باشی...اما نه آنقدر که برای خرید کوچکی از سوپرمارکت نزدیک محل بترسی و یا حتی ندانی که با یک غریبه مرد باشد یا زن  چگونه برخورد کنی...

دوست دارم  تو هنرمندترین دختر ایرانی باشی...می خواهم از هر انگشتت هزاران هنر بریزد...

دوست دارم بزرگترین سرآشپز ایرانی باشی .... کدبانو باشی.... خوش سلیقه باشی...

هرگز نمی خواهم بین جبر و فیزیک و شیمی، مثلثات و سینوس و کسینوس ها گم شوی و یادت برود که تو اول دختری و هنر و هنرمندی اولیت یک دختر است...

صدایم را می شنوی؟؟

احساسم را می فهمی ؟

دوست داشتنم را می فهمی؟

عشقم را حس می کنی؟

الان کجایی ؟ آن بالا هستی؟تختخوابت نرم هست؟آیا فرشته ها هر شب زیر گوشت لالایی می خوانند ؟؟

هفته شمار زندگی جنینی ات به سی و سه رسیده دیگر دختر بالغ و عاقلی شده ای نازنینم...

زهرای من ...

عید غدیرت هم مبارک

این را هم بگویم دوست دارم ولایی باشی...

دوستدار ائمه

و دوست دارم حرمت نامت را همیشه نگه داری...

انشاء الله

پسندها (1)

نظرات (0)